دو رویداد برجسته در تاریخ معاصر ایران، ملی شدن صنعت نفت در دهه ۱۳۲۰ شمسی و تلاش برای دستیابی به چرخه کامل سوخت هستهای در دهههای اخیر نمونههایی از تلاش ملت ایران برای دستیابی به استقلال در حوزه منابع استراتژیک هستند. این مقاله تلاش میکند تا با نگاهی تطبیقی، مسیر شکلگیری، مقاومتها، تهدیدها، تحریمها و نتایج این دو تجربه را بررسی کرده و مشابهتها و تفاوتهای آنها را تحلیل کند.
ایران در سده اخیر بارها کوشیده است بر منابع راهبردی خود تسلط یابد؛ نخست در ماجرای ملی شدن صنعت نفت به رهبری دکتر محمد مصدق و سپس در ماجرای غنیسازی اورانیوم و دستیابی به چرخه سوخت هستهای. هر دو تجربه با مقاومت قدرتهای خارجی، تحریمهای بینالمللی و تهدیدهای گسترده مواجه شد. با این حال، هر یک از این حرکتها پیامدهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی گستردهای در سطح ملی و بینالمللی برجای گذاشتهاند.
۱) تاریخ ملی شدن نفت ایران
رویداد ملی شدن صنعت نفت با تلاش دکتر محمد مصدق و جبهه ملی آغاز شد. در سال ۱۳۲۹ شمسی، مصدق با شعار استقلال اقتصادی و قطع نفوذ استعمار، طرح ملی شدن صنعت نفت را به مجلس برد. پس از تصویب این طرح در مجلس، دولت ایران صنعت نفت را از شرکت نفت انگلیس و ایران (AIOC) خلع ید کرد.
این اقدام واکنش شدید بریتانیا را در پی داشت؛ از شکایت به دیوان بینالمللی دادگستری تا تهدید اقتصادی و تحریم نفتی ایران. در پاسخ به خلع ید، انگلیس کارکنان خود را خارج و صادرات نفت ایران را متوقف کرد.
در سال ۱۳۳۲، با همکاری سرویسهای اطلاعاتی MI6 و CIA، کودتایی علیه دولت مصدق صورت گرفت که به بازگشت محمدرضا شاه و تشکیل دولت زاهدی انجامید. این کودتا عملاً به پایان دولت ملی و بازگشت سلطه غرب بر نفت ایران منجر شد.
در پی کودتا، قرارداد جدیدی موسوم به “کنسرسیوم نفتی” در سال ۱۳۳۳ امضا شد که در آن شرکتهای غربی سهم گستردهای از تولید و فروش نفت ایران را در اختیار گرفتند. این قرارداد، هرچند به ظاهر با حاکمیت ایران بر نفت همراه بود، ولی در عمل سلطه اقتصادی غرب را تثبیت کرد.
۲) تاریخ چرخه سوخت هستهای ایران
برنامه هستهای ایران در دوران پهلوی آغاز شد، اما پس از انقلاب اسلامی متوقف و سپس در دهه ۱۳۷۰ مجدداً فعال شد. در دهه ۱۳۸۰، بهویژه پس از افشای سایتهای نطنز و اراک توسط گروههای مجاهدین (منافقین)، پرونده هستهای ایران وارد مرحله جدیدی شد.
پس از جنگ اول خلیج فارس و افزایش حضور آمریکا در منطقه، ایران برنامههای دفاعی و فناوری خود را گسترش داد. یکی از حوزههای مهم، چرخه کامل سوخت هستهای بود. این مسأله باعث نگرانی قدرتهای غربی و در نهایت ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل شد.
تحریمهای سنگین در حوزه نفت، بانک، بیمه و حتی دارو از سوی آمریکا و اروپا علیه ایران اعمال شد. مذاکرات میان ایران و گروه ۱+۵ منجر به توافق برجام در سال ۱۳۹۴ شد که در آن ایران بخشی از فعالیتهای هستهای خود را محدود کرد در ازای رفع برخی تحریمها.
با خروج آمریکا از برجام در سال ۱۳۹۷، وضعیت دوباره بحرانی شد و ایران بهتدریج برخی محدودیتهای برجام را کنار گذاشت. برنامه هستهای به عنوان نماد پیشرفت علمی و استقلال ملی، همچنان یکی از محورهای جدال ایران و غرب باقی مانده است.
۱. روند مبارزاتی و شکلگیری جنبش داخلی
الف) ملی شدن صنعت نفت
در اواخر دهه ۱۳۲۰، دکتر محمد مصدق و جبهه ملی با حمایت گسترده مردم و نخبگان خواهان خلع ید از شرکت نفت انگلیس و ایران شدند. این مطالبه در سال ۱۳۲۹ به تصویب مجلس شورای ملی رسید و منجر به اجرای قانون ملی شدن نفت در سال ۱۳۳۰ شد.
ب) چرخه سوخت هستهای
پس از انقلاب اسلامی و مخصوصاً در دهه ۱۳۷۰، برنامههای هستهای ایران بهطور رسمی بازسازی و پیگیری شدند. تلاش برای غنیسازی اورانیوم و تولید سوخت هستهای با هدف خودکفایی انرژی و کاربردهای صلحآمیز علمی آغاز شد، اما بهسرعت حساسیت قدرتهای جهانی را برانگیخت.
۲. واکنشهای بینالمللی
الف) در دوران ملی شدن نفت
انگلیس ابتدا شکایت خود را به شورای امنیت و دیوان بینالمللی دادگستری برد، اما با شکست حقوقی روبرو شد. سپس تحریم اقتصادی ایران و انسداد داراییهای نفتی ایران را در دستور کار قرار داد.
ب) در موضوع هستهای
قدرتهای غربی از اوایل دهه ۱۳۸۰، ایران را به شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی کشاندند و سپس پرونده را به شورای امنیت ارجاع دادند. ادعای امکان نظامی شدن برنامه هستهای ایران، زمینهساز اعمال تحریمهای گسترده شد.
۳. تحریمها و تهدیدها
الف) نفت
تحریم فروش نفت ایران از سوی انگلستان باعث کاهش شدید درآمدهای کشور شد. تلاش دولت برای فروش مستقل نفت با موانع جدی بینالمللی و داخلی مواجه شد.
ب) هستهای
تحریمهای بانکی، مالی، فناوری، حملونقل، بیمه و حتی دارویی علیه ایران اعمال شد. این تحریمها تأثیر عمیقی بر اقتصاد کشور گذاشت و در عین حال باعث شکلگیری نوعی مقاومت فناورانه در حوزه هستهای شد
۴. نتایج نهایی و اثرات سیاسی
الف) نفت
اگرچه ملی شدن نفت از نظر حقوقی و سیاسی موفق بود، اما کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، که با حمایت سیا و امآی۶ انجام شد، این دستاورد را تا حد زیادی از بین برد. در نتیجه، قرارداد کنسرسیوم جدیدی با شرکتهای غربی بسته شد.
ب) هستهای
برجام در سال ۱۳۹۴ نقطه عطفی در مسیر هستهای ایران بود، اما با خروج آمریکا از آن در ۱۳۹۷، توافق بهشدت آسیب دید. با این حال، ایران توانسته است بخشی از توانمندیهای خود را حفظ و حتی توسعه دهد
۵. تحلیل تطبیقی
در هر دو تجربه، ایران با واکنش سخت قدرتهای جهانی مواجه شد. در ماجرای نفت، دولت مصدق پس از خلع ید از انگلیسیها با تحریم نفتی و در نهایت کودتا مواجه شد. در پرونده هستهای نیز، دولتهای مختلف جمهوری اسلامی ایران در دوران ریاستجمهوری خاتمی، احمدینژاد و روحانی، هر یک بهگونهای با بحران هستهای مواجه شدند. روند تحریمها، تهدیدات نظامی، خرابکاریهای صنعتی و جنگ روانی در هر دو مقطع مشابهت زیادی دارد.
تاریخ، معلمی با الگوهای تکراری
مطالعه تطبیقی دو تجربهی ملیشدن صنعت نفت و دستیابی به چرخه کامل سوخت هستهای نشان میدهد که گرچه این رویدادها در دو دورهی تاریخی متفاوت روی دادهاند، اما از یک الگوی مشابه پیروی میکنند:
هرگاه ایران در تلاش برای استقلال اقتصادی و فناورانه و کاهش وابستگی به نظام سلطه جهانی قدم برداشته، بلافاصله با مقاومت شدید خارجی، فشارهای بینالمللی، تهدیدهای نظامی و در نهایت تحریمهای چندجانبه مواجه شده است.
این شباهتها تصادفی نیستند، بلکه ریشه در ساختار نظام بینالملل و تضاد منافع بین کشورهای سلطهگر و کشورهای در حال توسعه دارند. در هر دو مورد، ابتدا:
حرکت ملی آغاز میشود (خلع ید از شرکت نفت انگلیس؛ پیگیری غنیسازی اورانیوم)،
دشمن خارجی واکنش نشان میدهد (تحریم نفتی؛ ارجاع پرونده به شورای امنیت)،
بحران داخلی-خارجی تشدید میشود (کودتای ۲۸ مرداد؛ حملات سایبری و خرابکاری صنعتی) و در نهایت امتیازاتی تحمیل میشود یا دستاوردها به خطر میافتد (کنسرسیوم نفتی؛ تضعیف برجام).
*حرکت دورانی تاریخ و ضرورت عبرتآموزی*
از این تطبیق میتوان نتیجه گرفت که تاریخ ایران، به شکلی دورانی، درگیر الگوهایی از مبارزه برای استقلال و واکنش سلطهطلبانه بوده است. اگر از تجربههای پیشین مانند سرنوشت ملی شدن نفت درس گرفته نشود، این چرخه ممکن است بار دیگر تکرار شود.
عبرت تاریخ آن است که استقلال ملی تنها در سایه وحدت داخلی، درایت دیپلماتیک، اقتصاد مقاومتی و توسعه علمی ممکن میشود. البته این مهم تحت ولایت امر رهبر معظم انقلاب اسلامی محقق خواهد بود چنانچه در تبیین رویداد های هسته ای به موضوعات مهمی اشاره فرمودند؛
🔸️ایران به برکت تلاش فراوان توانست دارای چرخه کامل سوخت هستهای بشود
🔸️صنعت هسته ای فقط برای انرژی نیست.
🔸صنعت هستهای یک صنعت مادر است عرصههای متعدد علمی متاثر از صنعت هستهای هستند.
🔸غنیسازی اورانیوم کلید مسئله هستهای است، دشمنان هم روی غنیسازی دست گذاشتهاند.
🔸️ در دهه ۸۰ برای سوخت ۲۰ درصد غیر قابل اعتماد بودن آمریکا را تجربه کردیم.
🔸حرف اول آمریکا این است که ایران صنعت هستهای نداشته باشد، به آمریکا احتیاج داشته باشید، پاسخ ما به یاوهگویی آمریکا معلوم است: نمیتوانند در این مورد هیچ غلطی بکنند.
🔸چرا دخالت می کنید ایران غنیسازی داشته باشد یا نداشته باشد، به شما چه! شما چهکارهاید؟
🔸در قضیه هستهای طرح آمریکا صد در صد ضد «ما میتوانیم» است.
تجربه تاریخی نشان میدهد که گفتمان مقاومت و ما میتوانیم بدون انسجام درونی و برنامهریزی بلندمدت، حتی بزرگترین پیروزیهای حقوقی و علمی نیز ممکن است در برابر تهاجم سیاسی و اقتصادی جهانی فرسوده شوند و آنگونه که امروز به قضایای ملی شدن نفت از الیت سیاسی و گفتمان دولت و ملت و سرانجام آن مینگریم آیندگان هم در خصوص نسل ما و گفتمان ما و اهداف و عملکرد ما قضاوت می کنند.
یادداشت از: محمدعلی فتح الهی